باب۲۹-بیان یقین

 

قسمتی از باب29 کتاب مصباح العارفین اثر کاشف دزفولی در بیان یقین

 ای سالک اگر یقین کامل ترا باشد در وقت نماز، آن[یقین] براق تو خواهد بود، که تو را در مقام قاب قوسین که معراج روح است، از حضیض بشریت به اوج ملکوتی رساند، و این حاصل نمی شود مگر به محو و متلاشی شدن وجود نفس در هستی رب الارباب. در این مقام نکته «انا اقرب الیکم من حبل الورید[1]»معلوم می شود به چشم یقین ببیند «کما قال امیرالمومنین لم اعبدرب لم اره.» و حقیقت ایمان از یقین است چرا که اکثر قضاهای الهی که بر انسان رو می دهد، هرگاه موقن باشد به این که از جانب او است، هر آینه صحت و مرض عزلت و ذلت,غنا و فقر پیش او مساوی باشد، در حالت مرض یا ذلت یا فقر شکوه نکند. ولی باید یقین به مرتبه باشد که وهم و خیال در آن جا نابود بود و ظن هر چند غالب بود غالب نیست مثل یقین.

از یـقین دل می رسد در قرب حق     در مــراتــب جانب رب الــفلق

هـم ز علمش عین مطـلق می شود      رفــته رفـته عین او حق می شود

تـو ز قرآن رو بخــوان لوتعـلمون       چون یقین باشد به مردم ذوفنون

از یقـیـن حاصل شود ســـر فـــنا     از یقین بینـد دلـت نـــور خـــدا

از یقین هم می توان شد بر فلک      از یقین دل می تــواند شد ملک

از یــقیـــن بــتوان بدریا زد به پا      از یقین به توان پریــدن بر هــوا[2]

 



[1] 1- ق / 16 : و ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم

[2] 2- شعر از مولف

*کاشف دزفولی سید صدرالدین، مصباح العارفین، اهواز ،صافی، چاپ1335،