زندگینامه ۲(مقدمه حق الحقیقه)

با عرض تسلیت به مناسبت ایام محرم و سوگواری امام حسین (ع) و بالاخص روز شهادت امام زین العابدین سید سجده کنندگان عالم، از تاخیر واقع شده در بروز شدن وبلاگ معذرت می خواهم. در اینجا زندگینامه ای دیگر از سید صدرالدین دزفولی را که در مقدمه حق الحقیقه -یکی از کتب کاشف- که در سال 1335 شمسی توسط مرحوم علی فتحی پور ترجمه شده بود آمده بوده که بسیاری از بزرگان برای ذکر زندگینامه ای از کاشف به آن استناد نموده اند. از آنجائیکه در اینترنت در دسترس نبود و از طرف دیگر نیز این کتاب مذکوره نایاب بود تصمیم بر این گرفتم تا این زندگینامه را در وبلاگ درج کنم. با آرزوی موفقیت برای کلیه دوستان و تشکر از تمامی کسانی که وبلاگ علمی و مستقل کاشف را که وابسته به هیچ ارگان و نهاد و گروه و سازمانی نیست یاری کرده و با نظرات خود آن را تزیین می نمایند  و می دانم که بسیاری منتظر بروز شدن بوده اند. همچنین از دوستان تقاضا دارم تا برای شناختن کاشف به دیگران اگر از مطالب این وبلاگ استفاده می کنید منبع آن را نیز ذکر نمایید. این زندگینامه را تقدیم به دوستداران عرفان خصوصا دوستداران سید صدرالدین دزفولی می نمایم.

الاحقر حسین نصیرباغبان مدیریت وبلاگ سید صدرالدین کاشف دزفولی

زندگینامه دیگری از سید صدرالدین (کاشف)دزفولی[1](مقدمه ترجمه حق الحقیقه)

(ص «الف»)

شرح حال و نسب مولف  از تقریرات حضرت مستطاب اعلم العلماء نورالموحدین و العارفین حجه الحق آقا سید علی(سید) دزفولی قدس سره و از رساله رشحات النوریه جناب مولانا قطب العارفین حاج سید حسین ظهیرالاسلام نورالله مرقده .

نام و نسب کاشف

 صاحب ولایت نامه قطب الاولیاء الکامل المکمل سید محمد کاشف دزفولی که نزد اهل ایقان به صدرالدین که از القاب سلسله علیه ذهبیه است ملقب گردیده خلف الصدق مرحوم حجه الاسلام سید محمدباقر دزفولی از اعاظم و اکابر سادات خاندان گوشه است. خاندان سادات گوشه که غالبا در دزفول و شوشتر زیست می کنند از مفاخر عالم اسلام بوده و خدمت بمقام علم و روحانیت و عرفان همواره شعار آنان بوده است. مرحوم کاشف در رساله(ص«ب») مرآت الغیب خود تاریخ ولادت را در شب یکشنبه 18 صفر 1174 قمری هجری مرقوم فرموده.

مرحوم کاشف از همان اوان طفولیت هوش و ذکاوت فطری  و روح ملکوتی فوق العاده ای را دارا بوده تا جائیکه در دوران تحصیل خود از اساتید و علماء بزرگ عصر خود حداکثر استفاده علمی را نموده بحدی که در سن 21 سالگی باجتهاد رسیده است.

ذوق و حال کاشف  

آدمی چیست برزخی جامع       صورت خلق و حق در او واقع[2]

حضرت کاشف از همان دوران کودکی که شاید سنین 14 تا 20 سالگی باشد یک ذوق و عشق درونی در نهاد خود احساس کرد که گاه می شد در خلال تحصیل به تفکر و تدبیر روزها را سپری می کرد.

تفکر رفتن از باطل سوی حق    بجزو اندر بدیدن کل مطلق[3]

همیشه با خود می اندیشید که از این آمد و شدن مقصود چیست و نظر آفریدگار چه بوده و آیا چرا انسان اشرف مخلوقات شده لابد انسان که در کلام الله مجید او را خلیفه الله(ص«ج») خوانده روی یک امانت باطنی و حرکت معنوی است ابدا پی بوظیفه باطن خود برده به تزکیه نفس و طی مراحل معنوی و سیر روحی مبادرت می ورزد و اکثر اوقات در سال چند اربعین را صائم و غذای خود را بین فقرا تقسیم و بگوشه از بیابان و مغازه های کنار رودخانه از خلق دور می رفت بحق می پرداخت و در ضمن مطالعه دروس خود بریاضت و اذکار و اوراد و تلاوت قرآن مشغول می شد که ناگاه از باطن طریق مشاهده رهبر طریقت نظرش متجلی می کرد و او وجود مبارک فخر العلماء المتالهین و زینه المجالس المومنین البحر الطمطام و الفخر المقام مولانا آقا محمد بید آبادی الاصفهانی روح الله روحه و نورالله فتوحه بود. ملاقات صوری و ظاهری انجام نمی شود ولی مکاتبات زیادی بین این عاشق و معشوق مبادله شده است که این مکاتبات بصورت یک کتابچه مختصر موجود است در نتیجه دستگیری آقا محمد بیدآبادی و استعداد عجیب و غریب حصرت کاشف مقامات معنوی و اطوار سبعه را در اندک زمانی طی می نماید. دیگر در مقدمه مصباح العارفین صورت دو خواب از کاشف نقل گردیده این گونه رؤیاها و خلسه و مشاهدات تجلیات اولیه و دوران ابتدائی کاملیت را نشان می دهد و گرنه قدرت باطنی و روحی .....(ص«د»)بجائی رسیده بود که سالکین درگاهش مراحل مهمی را طی می کردند و تمام خطه خوزستان از انفاس قدسیه حضرت کاشف متنعم بوده و مکتب عرفان و طریقت را بین خواص و اهل ذوق و حقیقت ایجاد نموده است.

توئی تو نسخه نقش الهی        بجو از خویش هر چیزیکه خواهی[4]

اسفار کاشف  

دید رفتار بزرگان و اولیاء بر چه منظوری بوده بطور مسلم رفتار و مشی آنان روی اشارات باطنی که سود معنوی آن مستقیما بخلق می رسد بوده از آن جمله سفر سالک و عارف که هم سیر آفاقی و هم سیر انفسی دارند این فوائد را در بر دارد و ما شاید بیان خود را به این دو شعر حضرت مولی الموالی علی علیه السلام یاد می کنیم

تغرّب عن الاوطان فی طلب العلی        و سافر ففی الاسفار خمس فوائد

تفرج هم و اکتساب معیشه          و علم و آداب و صحبته ما جد

حضرت کاشف مسافرتهای زیادی به اکثر بلاد و اعتاب مقدسه نموده و در هر شهری مدتی اقامت گزیده و افاضاتی میفرمود که می شد که در یک شهر مدت مدیدی اقامت می کرد و در هر شهر علماء و اهل دل بخدمتش مشرف می شدند و از حضرتش کسب (ص«ه»)فیض می کردند. در تبریز مرحوم فتحعلیشاه بخدمتش مشرف و از انفاس مبارکش همت می گیرد.

در این مسافرتها گاه می شد گرفتار مکروهات شدید می شد که برای مقام کاشف گوارا نبود کما اینکه در کرمانشاه مورد حمله مرحوم آقای کرمانشاهی که برای اهل ذوق و عرفان حد قائل می شد واقع گردید و از اینجا مقام علمی کاشف کاملا روشن می گردد که با این همه سخت گیری در مباحسات علمی بر مرحوم کرمانشاهی فائق می شود.

آثار کاشف

تالیفات و آثار حضرت کاشف از نظم و نثر بیش از یکصد جلد بوده که تمام آن در شهرستان های تهران، نهاوند، کرمانشاه، دزفول، شوشتر و غیره پراکنده و نا مرتب است.

از علاقمندان بمقام شامخ علم و عرفان خواهان است تا جائیکه امکان دارد نسبت بجمع آوری این آثار گرانبها و مفید اقدام نموده بچاپ رسانند.

بطور خلاصه آثار کاشف عبارت از دیوان اشعار (حاوی مثنویات، غزلیات، قصاید، رباعیات)آثار درسی فقه، اصول، منطق، کتب و رسائل عرفانی و اخلاقی از قبیل:شرح نهج البلاغه فارسی،(ص«و») مصباح العارفین، مصباح الذاکرین، معراج المومنین، مرآت الغیب، اسرار الکاشفیه، دلیل المتحیرین، زاد العارفین، کنز العارفین، ارشاد الطالبین، حدائق العارفین، مسالک الزاهدین، زبده المعارف، ختومات و ادعیه، حق الحقیقه، کشف الرموز در اصطلاحات عرفانی، قاصم الجبارین و ده ها آثار دیگر.

 ریاضات کاشف

قوت عبادت آنجناب برتر از طاقت عادیه خلق بوده شصت سال تکیه به عصا و یا دیوار یا متکاء نفرموده، دعای کمیل را غالب شبها در قنوت نماز وتر می خواند، اغلب شب و روز را در بیابان و گوشه خلوت بعبادت مشغول و علاوه بر چند اربعین و سه ماهه رجب و شعبان و رمضان، ایام پنجشنبه هر هفته را صائم بوده با وجود ارادت دولتشاه مرحوم هیچگاه از او و سایر مردم هدیه قبول نمی فرمود نفس مبارکش در ویرانی و آبادانی اگر غریب و خودی داشت که از اولیاء سابقین کمتر بروز می داد، کرامات و اشراف بر ضمائر کاشف از حد قیل و قال خارج است از جمله عنایات کاشف نتیجه این داستان است که در زیر نگاشته می شود:

  (ص«ز»)

علامه شهیر حاج شیخ مرتضی انصاری رحمه الله علیه پس از خاتمه تحصیلات مقدماتی خود در دزفول به قصد اتمام تحصیل عازم عتبات عالیات می گردد با خود فکر می کند که قبلا خود را بآستانه مبارک کاشف برساند که هم دستورالعمل برای اشتغال باطنی بگیرد و هم از پیشگاه مبارک آنجناب همت بخواهد باین نیت بدرب دولت منزل کاشف می رود در آن موقع هوا کاملا گرم و سوزان و در عین حال مقارن ظهر است چون بدرب منزل کاشف می رسد دق الباب می نماید کلفت منزل کاشف بدرب منزل آمده از حضور شیخ مستحضر می شود بدرون خانه می رود تصادفا فراموش می کند خدمت کاشف عرض کند مدت یکساعت بطول می انجامد بعد خود سید متوجه شده بدرب خانه تشریف می آورد از شیخ معذرت خواهی می کند و بعد دعا می کند و می فرمایند شیخ همینطوریکه در این آفتاب سوزان توقف فرمودید و تحمل گرما نمودید امید است خداوند تو را در عالم آفتابی کند.

از اینجا معلوم می شود شهرت و موفقیت مرحوم شیخ یکی در اثرتوجه و دعای خاصّ حضرت کاشف بوده، و دیگر آنکه خود شیخ نیز معرفت بخرج داده و در پیشگاه یک مرد کامل و واصل رعایت کمال ادب و احترام را نموده و از این سوزندگی هوا(ص«ح») نارضایتی نشان نداد. مرحوم آقا شیخ مرتضی تقاضای دستور ذکر و فکر می کند سید می فرماید چون بقصد تحصیل عازم نجف اشرف هستید ادامه تحصیل خود یکنوع عبادت است ضمنا اطمینان داشته باشید که وسیله حاج سید علی شوشتری که او از ماست باین فیض نایل خواهی شد و مرحوم حاج سید علی شوشتری ارادت معنوی با یک واسطه به مرحوم کاشف می رسانیده است.

ارتحال کاشف  

مرحوم کاشف پس از 84 سال که با کمال حقانیت و تقوی و اشاعه فیض زیست فرمود در ماه شعبان 1258 هجری قمری روح پر فتوحش بخلوتسرای آشیان قدس پرواز کرد ماده تاریخ وفاتش(آشیان خلد برین1258) می باشد جنازه مبارکش بکربلا حمل و[بین رواق و حرم مطهر ابا عبدالله الحسین (ع)] بخاک سپرده شد.

*تایپ و تصحیح و پانوشت ها توسط مدیریت وبلاگ سید صدرالدین کاشف دزفولی

http://kashefedezfuly.blogsky.com/



[1] -مقدمه حق الحقیقه لارباب الطریقه، ترجمه علی فتحی پور، اهواز، چاپخانه صافی،1335

[2] -بیت از جامی

[3] -بیت از شیخ محمود شبستری

[4] -گلشن راز شیخ محمود شبستری