با یادآوری یکی از دوستان عزیز این رساله را با اجوبه ملا خلیل قزوینی-ره- مطابقت دادم و متوجه شدم که آری، این رساله علامه همان رساله ای است که مشهور به اجوبه ملا خلیل می باشد. قسمت دوم رساله این چنین است:
« مسئله دوّم، که طریقة مجتهدین و اخباریین را سئوال فرموده بودند از جواب سئوال سابق جواب این مسئله نیز قدری معلوم می شود و مسلک این فقیر در این باب وسط است و افراط و تفریط در جمیع امور مذموم است و بنده مسلک جماعتی را که گمان های بد به فقهای امامیّه می برند و ایشان را به قلّت تدیّن متّهم می کنند خطا می دانم و ایشان اکابر دین بوده اند و مساعی ایشان را مشکور و زلّات ایشان را مغفور می دانم و همچنین مسلک گروهی که ایشان را پیشوا قرار می دهند و مخالفت ایشان را در هیچ امر جایز نمی دانند و مقلّد ایشان می شوند درست نمی دانم و عمل به اصول عقلیّه که از کتاب و سنّت مستنبط نباشد درست نمی دانم و لیکن اصول و قواعد کلّیه که از عمومات کتاب و سنّت معلوم شود با عدم معارضة نص به خصوص اینها را متبع می دانم و تفصیل این امور در مجلّد آخر بحارالانوار مذکور است.»
سلام حسین جان،
مطلب جالبی بود که برخی از نکات ارزشمند از آن برداشت می شود.
پس این رساله از ملا خلیل قزوینی است؟
از مطلب جدیدتون سپاس گذارم...
و ممنون که مطالب منو می خونید.
بسی زیبا و مفید
حضورتان در کلبه ی دزفولیها باعث سرافرازی و افتخار است..
سلام
حالتون خوبه انشا الله
بروزم