صدرالدین کاشف دزفولی

زندگینامه و آثار -نقل مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.

صدرالدین کاشف دزفولی

زندگینامه و آثار -نقل مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.

اسلام آوردن حاکمی مسیحی

اسلام آوردن حاکم مسیحی به دست سید صدرالدین کاشف دزفولی

علارغم اینکه امروزه بسیار مشاهده شده است که در اثر کم کاری و غفلت مسلمانان برخی از اسلام به مسیحیت و آیین هایی دیگر روی می آورند و این امر نیاز به آسیب شناسی عملکرد روحانیون در سی ساله ی اخیر دارد، وقایعی در تاریخ به چشم می خورد که حاکی از اسلام آوردن اهل کتاب توسط علمای اعلام اسلام رضوان الله تعالی علیهم اجمعین- می باشد. واقعه اسلام آوردن حاکمی از دوره ی قاجاریه به دست مرحوم سید صدرالدین کاشف دزفولی در این خصوص شنیدنی است، که درج آن را در وبلاگ خالی از لطف ندیدم. واقعه چنین است:

«در سال 1252 [هجری قمری] بهرام میرزا [برادر محمد شاه قاجار] معزول و منوچهر خان معتمد الدّوله -گرجی الاصل- حاکم کرمانشاه و خوزستان و اصفهان و بختیاری گردید. این شخص یکی از حکّام مقتدر و مستبد دوره قاجار است. او توانست شورش جدایی خواهانه محمدتقی خان چهارلنگ را که دامنه وسیعی گرفته و در شوشتر و دزفول هواخواهانی پیدا کرده بود با شدّت و قساوت سرکوب کند. شدّت عمل او آن چنان بود که مناطق بسیاری از قراء شوشتر و دزفول خالی از سکنه شد.(سفرنامه لیارد، ترجمه مهراب امیری، ص 161 و 166) برادر او سرتیپ سلیمان خان سهام الدوله در سال 1257 به دزفول آمد، سلیمان خان تا آن هنگام به آیین مسیح بود ولی با کراماتی که از مرحوم سید صدرالدین کاشف عارف بزرگوار دید به دست او به دین مبین اسلام مشرّف گردید و از خود آثاری در دزفول به یادگار گذاشت که اگر چه غالباً از بین رفته ولی هنوز چندتایی از آن وجود دارد.»[1]   



[1]-خاندان سادات گوشه، سیدمحمدعلی امام اهوازی، ص 31

حکایتی شگفت انگیز

پس از مدتی که بدنبال مطلبی در مورد مرحوم سید صدرالدین کاشف بودم سرانجام در سایت فاضل ارجمند جناب آقای حجه الاسلام دکتر سید حسن عاملی-دامت توفیقاته- مطلبی در خصوص وفات قطب العارفین سید صدرالدین کاشف دزفولی-قدس سره- یافتم. گرچه منبع ایشان از این مطلب درج نگردیده و از ایشان تقاضا دارم که به اطلاع این بنده حقیر برسانند ولیکن خواندن این حکایت برای خوانندگان وبلاگ کاشف دزفولی بسیار مفید و در عین حال شگفت آور است. عین متن چنین است:

«سید صدرالدین دزفولی

حضرت آیت الله بهجت فرمودند: "ما هفتصد سال از معنویت عقبیم، زمانی بود که در نجف اشرف کسی که اهل کرامت  نبود نادر بود، اینک کسی که اهل کرامت است نادر است".

کاتب گوید: غالب بلاد به برکت انفاس اهل کرامت و علماء بالله مصونیت کامل داشت، سید صدرالدین دزفولی در دزفول ملجأ و مأوای اهل معرفت و محتاجان ناعلاج بود، شهر دزفول حتی بعد از فوت او در قبضه انفاس الهی آن بزرگ مرد بود! وقتی جنازه را در چادری در کنار رود دز قرار دادند و شیخ محمد غسال وارد چادر شد؛ بعد از لحظاتی مردم شاهد خروج مضطربانه و دلهره شیخ محمد شدند، وقتی از علت سؤال کردند گفت من وقتی شروع به غسل نمودم سید چشم باز کرد و گفت: آقاشیخ محمد! اول وضو بگیر بعد بیا مرا غسل کن!»[1]



[1] -بیست حکایت تربیتی برای جوانان و نوجوانان؛ سید حسن عاملی، اردبیل، 1377: بر گرفته از سایت ایشان:

http://www.darolershad.org

ذکر لا اله الا الله

در بیان ذکر« لا اله الّا الله» و عدد آن در روز

با سلام

نظر به اینکه ماه مبارک رجب و شعبان و رمضان در راه است نگارنده این ایده به نظرش رسید که ذکری از قطب العارفین سید صدرالدین کاشف دزفولی را همراه با عدد و برخی خواص آن در وبلاگ بیاورد.

ان شا اله که خوانندگان استفاده ببرند.

و چون طریقه طبیبان ظاهری آن است که معالجة هر مریض را به ضدّ می کنند همچنین اهل الله از انبیای مرسلین و اوصیای کاملین و اولیاء عارفین، سالکان راه خدا را که گرفتار مرض نفسانی هستند امر نموده اند بذکر «لا اله الا الله»؛ چون مرض ایشان مرکّب است از نسیان خالق و اشتغال به ذکر خلائق، پس دوای مرکبّی که علاج این مرض نماید کلمه توحید است که مرکب است از نفی و اثبات نفی، ضدّ اشتغال است به خلق، و اثبات ضدّ نسیان خالق است و هیچ دوایی در دفع و نفع این مرض مثل این معجون مرکّب القوی نیست و به این سبب در احادیث مدح این ذکر زیاده از اذکار دیگر شده و همین در مدح این کافی است که کافرِ ملعونِ نجس به گفتن این کلمه پاک و مسلمان می شود، به خلاف سایر اذکار که به گفتن آنها از کفر بیرون نمی رود؛ پس بر سالک لازم است در شب و روز ذکر دائم او همین کلمه باشد و اگر ممکن او نشود لا اقل هر روزهزار[1000] بار بگوید. و باید در وقت گفتن تأمل در معنی آن بکند که در «لا اله» نفی ماسوی الله بکند و در «الاّ الله» حق را موجود حقیقی بداند.